نوشته های یک (دانش جو)

دانشجوام و جویای دانش

نوشته های یک (دانش جو)

دانشجوام و جویای دانش

در دل هر سیب دانه ها محدود،در دل هر دانه سیب ها نامحدود...
دانه باشیم نه سیب..

بایگانی

وونت

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۴۴ ب.ظ

ویلهلم  وونت  پزشک، روان‌شناس، فیزیولوژیست و استاد دانشگاه آلمانی به عنوان یکی از «پایه‌گذاران علم روان‌شناسی تجربی» شناخته می‌شود.[ وونت پیشوای مکتب اراده گرایی است. او درجه پزشکی خود را در هایدلبرگ گرفت ولی به مطالعه و تحقیق در فیزیولوژی پرداخت و همین امر او را به سمت روانشناسی کشانید.در سال ۱۸۷۹ وندت اقدام به تأسیس یک آزمایشگاه در دانشگاه شهر لایپزیک نمود که تمرکز اصلی آن بروی مطالعات روانشناسی قرار داشت و اولین آزمایشگاه از نوع خود به حساب می‌آمد. او در این آزمایشگاه به بررسی ماهیت اعتقادات مذهبی، شناسایی اختلالات مغزی و رفتارهای ناهنجار پرداخته، و بدین سان موفق شد روان‌شناسی را به عنوان رشته‌ای مجزا از رشته‌های دیگر تثبیت کند. او همچنین اولین ژورنال علمی در زمینه روان‌شناسی را در سال ۱۸۸۱ میلادی بنا نهاد.

وونت در حدود ۵۴۰۰۰ صفحه نوشته از خود به یادگار گذاشت. عموماً به وی لقب «پدر روانشناسی آزمایشگاهی» داده‌اند.

وونت، تحت تاثیر فلاسفه تجربه‌گرا که معلومات انسان را منحصراً مشتق از تجربه می‌دانستند، موضوعی که مطرح کرد را «تجربه بی‌واسطه» معرفی کرد و آن را در مقابل «تجربه با واسطه» قرار داد. منظور از تجربه در مورد مطالعه روان‌شناسی علمی جدید، همان تصاویر ذهنی مربوط به تاثیرات حواس انسان از محیط خارج است که کّل آنها ذهن انسان را تشکیل می دهند. برای مثال اگر به گلی نگاه کنیم، تجربه بی‌واسطه ما همان احساس‌هایی است که از گل بر ذهن ما برجای مانده و به صورت تصورات مختلف مربوط به رنگ و شکل و... گل می‌باشد. اگر به جای توجه به این احساس‌های حاصل از دیدن گل، به خود گل توجه کنیم و مثلاً بگوییم (گل قرمز است) این گفته را می‌رساند که توجهِ اصلی ما به گل است نه به تجربه رنگ قرمز.
تجربه بی‌واسطه به نظر وونت، عاری از هر گونه تعبیر و تفسیر از سوی تجربه‌کننده می‌باشد. اطلاق عنوان گل قرمز به آنچه دیده‌ایم، حاصل تعبیر و تفسیری است که به کمکِ تجربه‌های گذشته و فعالیت‌های فکریِ مربوط به یادگیری‌های ما به دست آمده است و مربوط به ادراک آنی و بی‌واسطه و عاری از تعبیر و تفسیر نیست. تیچنر هم تجربه را موضوع روان‌شناسی می‌داند (تیچنر یکی از وفاداران به موضوع مطرح شده از طرف وونت بود و اصول روان‌شناسی وونت را چند بار ترجمه کرد...). او می‌گوید کلیهٔ علوم، موضوع واحدی (جنبه‌ای از تجربه انسان) را مطالعه می‌کنند، اما هر کدام با بعد خاصی از تجربه انسان سروکار دارند و موضوعِ مشخص مورد مطالعه روان‌شناسی عبارت است از تجربهٔ انسان از نظر اتکای آن بر شخص تجربه‌کننده. این تجربه با آنچه مثلاً به وسیلهٔ فیزیک مورد مطالعه قرار می‌گیرد، کاملاً متفاوت است. به عنوان مثال دو خط عمودی در تصویر زیر از نظر فیزیکی برابر هستند. اما به نظر شما که به آنها نگاه می‌کنید برابر نیستند:
ᐳ———–——ᐸ
ᐸ———–——ᐳ
یا ساعتی که در اتاق انتظار می‌گذرانید با ساعتی که صرف دیدن فیلم مورد علاقه‌تان می‌کنید از نظر فیزیکی برابرند اما به نظر ما یکی به کندی و دیگری سریع سپری می‌شود. با این همه تیچنر معتقد است که از موضوع روان‌شناسی نمی‌توان تعریف روشنی به دست داد و چنین تلاشی هم نمی‌کند. او فرض را بر این قرار می‌دهد که هر کس در بادیِ امر می‌داند که تجربهٔ انسان یعنی چه و فقط توجه به اینکه با چه جنبه‌ای از آن روبه‌روست ضرورت دارد، یعنی آیا انسان با تجربهٔ مستقل روبروست که متعلق به دنیای طبیعی است و یا با تجربه غیرمستقل که مربوط به دنیای روان‌شناختی است، والا هر نوع تعریف بیشتری از موضوع روان‌شناسی غیرممکن می‌باشد. محقق، تنها از طریقِ خودِ تجربه ممکن است نوع آن را تشخیص دهد.

منبع:تاریخ روانشناسی مدرن نوشته شولتز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۱۸
Maryam Allahabadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی